پسر طلای منپسر طلای من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 42 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

زندگی نوشت های یک مامان

هفته 25 و مصائب بارداری

امروز چهارمین روز از هفته 25 هستش و من بینهایت خداروشاکرم و ازش میخوام کمک کنه باقی مسیر رو هم به سلامت طی کنیم. سختی های اواخر بارداری داره از الان خودشو نشون میده.شبها خواب خوبی ندارم.هر یک ساعت یه بار بیدار میشم و مجبورم برم دستشویی و پهلو عوض کنم.دیگه نزدیک صبح این پهلوهای دردناک مامان خواب رو براش سخت میکنه.بماند که دو روز پادرد هم داشتم و سردرد هم گاهی میاد سراغم که هیچ دارویی مصرف نمیکنم تا گل پسرم صحیح و سالم باشه. حساسیت هم این روزها شده قوز بالا قوز و دیگه از سر صبح که شروع میشه حسابی خواب منو معشوش میکنه.مامانی همه سعیش رو هم داره میکنه تا اضافه وزن زیاد نداشته باشه از طرفی نگران تو هم هستم.مصرف شیرینی جات رو حسابی کم کردم ت...
24 شهريور 1393
1